دو مسافر با يك مقصد
وجود بعضي از آدمها در عصري كه مصالح فردي حرف اول رو مي زند،غنيمتي است تاعظمت روح انساني خود را به خاطر بياوريم .
آقاي سيدمسعودطباطبايي متولد١٣٥٠ است و ساكن تهران مي باشد.درسال ١٣٨١با يك دختركوچولوي يزدي،در اتوبوس شهري هم مسير شد و همين اتفاق ساده فرصتي بود تا بتواند گوهر وجود خود رابسنجد و معرفت انساني خود رادر معرض امتحان قراردهد.
آقاي طباطبايي درمصاحبه اختصاصي با خاص پرس گفت:
“دختركوچولو به همراه خانواده اش ساكن يكي از روستاهاي يزد بود و خانواده اش از تمكن مالي برخوردار نبودند.او به تهران آمده بود تا در ليست انتظارپيوندقراربگيرد.درد و رنج و پژمردگي ازچهره ي معصومش پيدابود و خانواده اش از اينكه نمي توانند اين مدت انتظار را كاهش دهند،نگران بودند.
آقاي طباطبايي گفت:همين ملاقات كوتاه انگيزه ام شد تا داوطلبانه،با نيت خداپسندانه كليه ام را به دختركوچولو اهدا كنم.
١٥سال از اين ماجرا مي گذرد و تاكنون پس از اهداي كليه ،هيچگاه مشكلي را احساس نكردم.هرگز از اين اقدامم پشيمان نيستم زيرا اين اهدا،هيچ خللي به زندگي ام وارد نكرده و در طي اين سالهاهرگز نيازي به مراجعه پزشك نداشته ام”
او همچنان خوشحال است كه دخترك را با تكه اي از وجود خود به شهرش بدرقه كرده و حالا حتما او براي خود خانومي شده .
داستان ایثار- دو مسافر با يك مقصد
توسط
برچسبها:
دیدگاهتان را بنویسید